مالی2

ساخت وبلاگ
دیروز پیش خودم فکر میکردم که حتما همه گربه های کوچه از سرما یخ زدند که صدای هیچکدوم شون رو نمیشنوم که سر ظهری صدای یکیشون از حیاط پشتی اومد که پرید روی صندلی تلفن قدیمی بابا اینها و توی آفتاب لم داد. همون صندلی طلایی با کناره دو طبقه ش که گوشی روش قرار می گرفت و دفترچه تلفن و عینک مامان زیرش بود و یکی از نمادهای سلیقه خانواده به شمار می‌رفت. گربه راه راه طوسی کله گنده ش رو میذاره روی پارچه طلایی و روی یراق میخ کوبی شده ش ناخن میکشه پارچه ای که برای خریدنش تموم مغازه های راسته پارچه مبلی های تهران رو گز کرده بودیم و هنوز که هنوزه یه دستمال به مبل های لق و بلندش که میکشی برق میفته فقط باید حواست باشه که به چند تایی از اونها یهویی تکیه ندی که با لنگ توی هوا جلوی بقیه نقش زمین نشی. روزگار به بابا رحم نکرد به مبل های تعمیر شده طلایی رحم میکنه؟ همون بهتر که بشه جای خواب یه گربه گنده زشت که تو سرما بهش پناه ببره و بهار حیاط و کوچه رو با نوادگانش پر کنه مالی2...
ما را در سایت مالی2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahrbanookhanom بازدید : 24 تاريخ : يکشنبه 17 دی 1402 ساعت: 17:51

امروز روز خوبی بود. بعد از سالها جلوی در خونه روشن شد و حالا آدم جرات میکنه شب و نصف شب سرش رو. از در ببره بیرون و اگه پشت در بود از ترس تاریکی و سگ و آدم قبض روح نشه. سرپیچ لامپ توی راهرو هم که درست شد نور بجای دیگه ای به خونه اضافه کرد که مهمونها موقع رفتن چشمشون کفش‌ها رو میبینه و اشتباهی مال همو یا مال ما رو نمیپوشند یا نیاز ندارند نور گوشی شون رو بندازند تا پیداشون کنند. سومین نکته خوب امروز پیدا شدن یه کارگر کمک در منزل بود که از ساعت یک اومد و تا ساعت پنج کلی کارم رو راه انداخت و با تمیز شدن آشپزخونه و برق افتادن سینک و از همه مهم تر نصب پرده جدید جلوی در راهرو حال و هوای خوبی رو بهم هدیه داد که ازش ممنونم و سیصد و بیست تومنی که ازم گرفت نوش جونش باشه امروز با همه اتفاقات نقلیش با بسته قند هل دار و نبات زعفرون که راننده کامیون کود از یزد برامون اومد روز خوبی بود که در همینجا و از این تریبون از خدا و دنیا و کائنات و تمامی دست اندرکاران و خانواده محترم رجبی تشکرات لازمه را مبذول می دارم.پ ن : یه مقاله راجع به آیدا لاوسن هم نوشتم تموم نشد ولی همین که زخمیش کردم خودش کلی خوبه مالی2...
ما را در سایت مالی2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahrbanookhanom بازدید : 18 تاريخ : يکشنبه 17 دی 1402 ساعت: 17:51

امشب رفتیم کافه چلیکا، به. بهانه مریم رفتیم، گفتیم تولدشه براش یه جشن کوچیک بگیریم. هم باباش از دنیا رفته و هم بچه ش نیست دلش باز بشه.و چقدر خوب شد که رفتیم اولش خیلی گرفته و دمق بود ولی بعد کم کم سرحال اومد و بهتر شد بعد که کادوش رو دید همه مون رو بغل کرد و بوسید دلم میخواست همونجا براش گریه کنم الان هم دلم میخواد ولی به خاطر دلش خودداری کردم برای سختی زیادی که میکشه و تحملی که میکنه جاتون خالی غذا هم خیلی عالی بود چند تا گربه هم دوروبرمون بودند که دائم مشغول پیشت کردن شون بودیم و مایه خنده مون شده بودند بعدا فهمیدم شب تولد مریم رو با فیروزه اشتباه کردم ولی باعث شد بیشتر خوشحال بشه و ذوق کنه هدیه ش یه کیف خوشگل زرشکی رنگ بود که سه تایی با هم براش خریده بودیم من و سیمین و معصومه و به سلیقه سیمین از خدا میخوام مشکل همه رو برطرف کنه و مشکل مریم رو پیش از همهآمین یا رب العالمین مالی2...
ما را در سایت مالی2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahrbanookhanom بازدید : 18 تاريخ : يکشنبه 17 دی 1402 ساعت: 17:51

امروز رفتم مهمونی اون هم خونه کسانی که فقط یکی دوبار دیده بودم شون، دلیل اصلی رفتنم این بود که از دخترشون چند تا کار تدوین یادبگیرم و دلیل دیگه ش این بود که دوست نداشتم خونه بمونم. با اینکه صبح زود طبق برنامه ای که داشتم بیدار شدم و به کارهام رسیدم ولی نمیدونم چرا اوقاتم تلخ بود و برای بهتر کردن حالم راه افتادم توی کوچه بسته های چغندر لبویی خیرات کردم بین همسایه ها. همونجا بود که بهم زنگ زدند و برای اش جو دعوتم کردند و بعد فهمیدم جز من چند نفر دیگه هم هستند و بعد دلیل اصلیم که تدوین بود کلا بی جواب موند و یه مهمونی دوره گردنم گرفت و با یه حس نه چندان مطلوب که چرا فلان سوال رو کردی یا چرا انقدر بی کلاسی از مهمونی برگشتم ولی آشش خیلی خوشمزه بود و خونه دختردار یعنی یه خونه شیک و با سلیقه مالی2...
ما را در سایت مالی2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahrbanookhanom بازدید : 18 تاريخ : دوشنبه 11 دی 1402 ساعت: 16:21

اینکه آدم دنبال تغییر باشه گناهه؟ این که دلش نفس کشیدن توی هوای تمیز رو بخواد؟ یا نقل مکان کردن به یک فضا، محله، شهر یا کشور جدید؟ آدمهای متفاوت، اینکه تا فرصت داره چند تا امکان جدید رو امتحان کنه و متفاوت تر از قبل زندگی و عمل کنه، هیچ کدومش گناه نیست اما میتونه یک آرزوی ممنوعه باشه

مالی2...
ما را در سایت مالی2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahrbanookhanom بازدید : 18 تاريخ : دوشنبه 11 دی 1402 ساعت: 16:21

بوی دارچین روی کدو حلوایی که داره توی روغن آروم سرخ میشه توی هوا پیچیده و گرسنه ترم میکنه. از دیروز که توی مهمونی کدو حلوایی رو با پوس تردش که مثل ته دیگ زیر دندون صدا میداد خوردم دلم رفت. امروز با دستور پخت خودم که آخرسر یه کم شیره هم روش میریزم درستش میکنم اگر حوصله م بیاد چند تا هم گردو میکنم و روش میپاشم که انگشت برام نمونه و همه ش رو با دسر شیرینم قورت بدم و امیدوار باشم که صدام که کلا کیپ شده دربیاد و بتونم صدای ویدئوها رو بگیرم مالی2...
ما را در سایت مالی2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahrbanookhanom بازدید : 16 تاريخ : دوشنبه 11 دی 1402 ساعت: 16:21